به گزارش خبرنگار مهر، ترجمه کتاب «نانتاس» نوشته امیل زولا به تازگی با ترجمه محمود گودرزی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب، یازدهمین عنوان از مجموعه «شاهکارهای ۵ میلی متری» است که این ناشر چاپ می کند.
نشر افق در سال ۹۳، دو عنوان از مجموعه «کتابهای ۵ میلی متری» را چاپ کرد و در سال ۹۵ نیز چاپ مجموعه دیگری با عنوان «شاهکارهای ۵ میلی متری» را در دستور کار قرار داد که کتاب هایش، مجموعهای از آثار مدرن و بر جسته ادبیات معاصر جهاناند؛ کتابهایی کوچک برای آنکه در یک نشست خوانده شوند. این کتابها به علاقهمندان کمک میکنند که در کمترین زمان و با هزینهای اندک بهترین آثار ادبی جهان را بخوانند. این مجموعه شامل داستانهایی نیمه بلند و بلند از نویسندگان بزرگ و معاصر جهان است که همسو با سلیقه خوانندگان جدی ادبیات هستند.
کتاب نانتاس، داستان بلندی به همین نام را از امیل زولا نویسنده نامدار ناتورالیست فرانسوی در بر می گیرد. زولا متولد سال ۱۸۴۰ بود و در سال ۱۹۰۲ نیز درگذشت. «انسان وحشی» یکی از کتاب های معروف اوست که چند بار در ایران ترجمه شده است.
«ناتناس» درباره مردی جوان، فقیر و شهرستانی است که برای رسیدن به ثروت و سعادت در محیط اشراف زاده شهر پاریس تلاش می کند. او در یک اقدام حماقت آمیز عاشق دختری اشرافی به نام فلاوی می شود و وارد نقشه ای می شود که یک سر آن فلاوی است...
داستان «نانتاس» در ۵ فصل نوشته شده است.
در قسمتی از این کتاب می خوانیم:
نانتاس از لحن دختر تمام تحقیر او را نسبت به خود احساس کرد، اما سرش را بالا آورد. او با علم به اینکه پدر را می فریفت مقابلش لرزیده بود، اما قصد داشت برابر دختر که همدست خودش بود محکم و استوار بماند.
آرام و با احترام بسیار گفت: «ببخشید خانم، فکر می کنم درباره شرایطی که باعث شده ما هر دو درگیر این مسئله شویم، مسئله ای که نامش را به درستی معامله گذاشته اید، اشتباه می کنید. می خواهم از همین امروز در وضعیتی برابر قرار بگیریم...»
فلاوی با لبخندی تکبرآمیز حرفش را برید: «آه! واقعا!»
_ بله، کاملا با هم برابر... شما نامی می خواهید که با آن خطاهایتان را پنهان کنید، خطایی که من اجازه قضاوت درباره آن را به خود نمی دهم و من هم نامم را به شما می دهم، اما بنده به سرمایه نیاز دارم، به موقعیتی اجتماعی، تا برنامه های بزرگم را اجرا کنم و شما این سرمایه را در اختیار من می گذارید. ما از امروز دو شریکیم که داشته هایمان با هم برابر است، تنها باید بابت خدمتی که به هم می کنیم از هم متشکر باشیم.
فلاوی دیگر لبخند نمی زد. چروک غرور جریحه دار شده ای روی پیشانی اش خط انداخته بود. با این حال جوابی نداد. پس از مدتی سکوت، پرسید: «شرایط مرا می دانید؟»
نانتاس که کاملا خونسردی خود را حفظ کرده بود پاسخ داد: «خیر، خانم. لطفا شرایطتان را بگویید، من از حالا تابع شرایط شما هستم.»
این کتاب با ۸۰ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۵ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما